معنی فارسی sausies

B1

سوسی، شکلی غیررسمی و محاوره‌ای از سوسیس، معمولاً به سوسیس‌های سرخ شده یا کبابی اشاره دارد.

A colloquial term for sausages, often used informally.

example
معنی(example):

بچه‌ها در کباب‌پزی عاشق خوردن سوسیسی بودند.

مثال:

The kids loved eating sausies at the barbecue.

معنی(example):

ما چند سوسی تازه برای پیک‌نیک‌مان خریدیم.

مثال:

We bought some fresh sausies for our picnic.

معنی فارسی کلمه sausies

: معنی sausies به فارسی

سوسی، شکلی غیررسمی و محاوره‌ای از سوسیس، معمولاً به سوسیس‌های سرخ شده یا کبابی اشاره دارد.