معنی فارسی savagedom

B2

حالت یا وضعیت وحشیگری؛ به طبیعتی که به طور طبیعی نادیده گرفته شده است، اشاره دارد.

The state or condition of being savage; refers to nature that has been left untouched.

example
معنی(example):

وحشیگری خود طبیعت، کاوشگران را متعجب کرد.

مثال:

The savagedom of the wilderness fascinated the explorers.

معنی(example):

در وحشیگری، بقا آزمون نهایی است.

مثال:

In the savagedom, survival is the ultimate test.

معنی فارسی کلمه savagedom

: معنی savagedom به فارسی

حالت یا وضعیت وحشیگری؛ به طبیعتی که به طور طبیعی نادیده گرفته شده است، اشاره دارد.