معنی فارسی sawmilling

B1

فرایند تبدیل چوب خام به محصولات چوبی در کارخانه‌های نجاری.

The process of cutting logs into lumber in a sawmill.

example
معنی(example):

نجاری یک صنعت مهم در بسیاری از کشورها است.

مثال:

Sawmilling is an important industry in many countries.

معنی(example):

پیشرفت‌های فناوری نجاری بهره‌وری را افزایش داده است.

مثال:

Advancements in sawmilling technology have increased efficiency.

معنی فارسی کلمه sawmilling

: معنی sawmilling به فارسی

فرایند تبدیل چوب خام به محصولات چوبی در کارخانه‌های نجاری.