معنی فارسی scabbard

B2 /ˈskæb.ɚd/

غلاف، پوشش حفاظتی برای شمشیر یا تیغه طراحی شده است تا از آسیب دیدن آن جلوگیری کند.

A case for a sword or blade that protects it from damage.

noun
معنی(noun):

The sheath of a sword.

verb
معنی(verb):

To put an object (especially a sword) into its scabbard.

مثال:

Suddenly he scabbarded his sabre.

example
معنی(example):

شوالیه شمشیرش را در غلافش گذاشت.

مثال:

The knight sheathed his sword in its scabbard.

معنی(example):

یک غلاف از تیغه در برابر آسیب محافظت می‌کند.

مثال:

A scabbard protects the blade from damage.

معنی فارسی کلمه scabbard

: معنی scabbard به فارسی

غلاف، پوشش حفاظتی برای شمشیر یا تیغه طراحی شده است تا از آسیب دیدن آن جلوگیری کند.