معنی فارسی scabbier
B1شکننده‌تر، به حالتی اطلاق می‌شود که چیزی خراب‌تر، کثیف‌تر یا بدتر از قبل شود.
In a worse condition, especially regarding cleanliness or quality.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Affected with scabs; full of scabs.
معنی(adjective):
Diseased with the scab, or mange; mangy.
معنی(adjective):
Having a blotched, uneven appearance.
معنی(adjective):
Injured by the attachment of barnacles to the carapace of a shell.
example
معنی(example):
لباس‌های او هر روز شکننده‌تر می‌شدند.
مثال:
His clothes were getting scabbier every day.
معنی(example):
هر چقدر سگ شکننده‌تر بود، او نگران‌تر می‌شد.
مثال:
The scabbier the dog, the more concerned she became.
معنی فارسی کلمه scabbier
:
شکننده‌تر، به حالتی اطلاق می‌شود که چیزی خراب‌تر، کثیف‌تر یا بدتر از قبل شود.
