معنی فارسی scabid
B1وابسته به بیماری گال یا آسیبهای ناشی از آن.
Pertaining to scabies or related conditions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شرایط اسکا بید به توجه فوری پزشکی نیاز دارد.
مثال:
The scabid condition requires prompt medical attention.
معنی(example):
علائم اسکا بید میتوانند بسیار ناخوشایند و آزاردهنده باشند.
مثال:
Scabid symptoms can be quite uncomfortable and distressing.
معنی فارسی کلمه scabid
:
وابسته به بیماری گال یا آسیبهای ناشی از آن.