معنی فارسی scablands
C1منطقهای با زمینهای خراشیده و بیحیات به واسطهی فعالیتهای زمینشناسی، معمولاً دارای بستر سنگی.
A landscape characterized by exposed rock and sparse vegetation, often resulting from geological activity.
- noun
noun
معنی(noun):
High, flat land of igneous rock, with thin soil and deep channels formed by glaciers or glacial floods.
example
معنی(example):
اسکابلندها به وسیلهی فعالیتهای آتشفشانی شکل گرفتهاند.
مثال:
The scablands were formed by volcanic activity.
معنی(example):
اسکابلندها منطقه وسیعی را پوشش میدهند.
مثال:
Scablands cover a large area of the region.
معنی فارسی کلمه scablands
:
منطقهای با زمینهای خراشیده و بیحیات به واسطهی فعالیتهای زمینشناسی، معمولاً دارای بستر سنگی.