معنی فارسی scalably

B1

به صورت مقیاس‌پذیر، به گونه‌ای که قابلیت گسترش و افزایش حجم کار را داشته باشد.

In a manner that allows for scalability.

example
معنی(example):

نرم‌افزار به گونه‌ای طراحی شده بود که در محیط‌های ابری به صورت مقیاس‌پذیر عمل کند.

مثال:

The software was designed to operate scalably in cloud environments.

معنی(example):

او توضیح داد که چگونه می‌توان پروژه را به صورت مقیاس‌پذیر مدیریت کرد.

مثال:

He explained how the project could be managed scalably.

معنی فارسی کلمه scalably

: معنی scalably به فارسی

به صورت مقیاس‌پذیر، به گونه‌ای که قابلیت گسترش و افزایش حجم کار را داشته باشد.