معنی فارسی scalary

B1

مقیاس‌دار به معنای استفاده از روش‌هایی است که در آنها اندازه‌گیری مقیاس‌ها و نسبت‌ها انجام می‌شود.

Referring to something that is measured or categorized by a scale or range.

example
معنی(example):

تحقیقات علمی به طور مقیاس‌دار بر روی دو گونه متمرکز شده بود.

مثال:

The scientific research was scalary focused on two species.

معنی(example):

روش‌های مقیاس‌دار برای اندازه‌گیری نرخ رشد به کار گرفته شد.

مثال:

Scalary methods were applied to measure the growth rates.

معنی فارسی کلمه scalary

: معنی scalary به فارسی

مقیاس‌دار به معنای استفاده از روش‌هایی است که در آنها اندازه‌گیری مقیاس‌ها و نسبت‌ها انجام می‌شود.