معنی فارسی scale-down

B1

کاهش اندازه یا ظرفیت یک پروژه یا رویداد.

To reduce in size or scope.

example
معنی(example):

ما باید پروژه را برای مطابقت با بودجه کوچک کنیم.

مثال:

We need to scale down the project to fit the budget.

معنی(example):

آنها به دلیل پایین بودن حضور، تصمیم به کوچک کردن رویداد گرفتند.

مثال:

They decided to scale down the event due to low attendance.

معنی فارسی کلمه scale-down

: معنی scale-down به فارسی

کاهش اندازه یا ظرفیت یک پروژه یا رویداد.