معنی فارسی scalogram
B1نموداری که تغییرات فرکانس یا دامنه یک سیگنال را در طول زمان نمایش میدهد.
A graphical representation showing frequency changes over time.
- NOUN
example
معنی(example):
اسکالگرام تغییرات فرکانس را در طول زمان نشان میدهد.
مثال:
The scalogram displayed the changes in frequency over time.
معنی(example):
او اسکالگرام را تحلیل کرد تا روندهای داده را درک کند.
مثال:
He analyzed the scalogram to understand the data trends.
معنی فارسی کلمه scalogram
:
نموداری که تغییرات فرکانس یا دامنه یک سیگنال را در طول زمان نمایش میدهد.