معنی فارسی scamming
B1کلاهبرداری، عمل فریب دادن دیگران برای گرفتن پول یا اطلاعات.
The act of deceiving someone to gain money or personal information.
- verb
verb
معنی(verb):
To defraud or embezzle.
مثال:
They tried to scam her out of her savings.
example
معنی(example):
کلاهبرداری از دیگران غیرقانونی و غیر اخلاقی است.
مثال:
Scamming others is illegal and unethical.
معنی(example):
آنها از طریق ایمیلهای قرعهکشی تقلبی از مردم کلاهبرداری میکنند.
مثال:
They are scamming people through fake lottery emails.
معنی فارسی کلمه scamming
:
کلاهبرداری، عمل فریب دادن دیگران برای گرفتن پول یا اطلاعات.