معنی فارسی scanningly

B1

به روشی که به راحتی بتوان آن را اسکن کرد.

In a manner that allows for quick skimming or scanning.

example
معنی(example):

اطلاعات به صورت خواندنی ارائه شد تا به راحتی به آن دسترسی پیدا شود.

مثال:

The information was presented scanningly for easy access.

معنی(example):

او سند را به صورت خواندنی بررسی کرد تا نکات کلیدی را پیدا کند.

مثال:

She read the document scanningly to find key points.

معنی فارسی کلمه scanningly

: معنی scanningly به فارسی

به روشی که به راحتی بتوان آن را اسکن کرد.