معنی فارسی scantily
B1 /ˈskæntɪli/به طرز کم یا ناقص، بهویژه در زمینه پوشش یا تزئینات.
In a way that is insufficient or lacking in quantity.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a scanty manner; not fully; not plentifully; sparingly
example
معنی(example):
او برای هوای سرد بهطرز کمی لباس پوشیده بود.
مثال:
She was dressed scantily for the cold weather.
معنی(example):
اتاق با تزئینات کمی حس خالی و غیرجذاب داشت.
مثال:
The scantily decorated room felt empty and uninviting.
معنی فارسی کلمه scantily
:
به طرز کم یا ناقص، بهویژه در زمینه پوشش یا تزئینات.