معنی فارسی scapegoater

B2

شخصی که به عنوان عامل یا مقصر مشکلات یا شکست‌ها معرفی می‌شود.

A person who is unfairly blamed for problems or failures.

example
معنی(example):

او به یک قربانی نیکوکار برای شکست‌های تیم تبدیل شد.

مثال:

He became the scapegoater for the team's failures.

معنی(example):

در جلسه، او به ناحق به عنوان قربانی نیکوکار شناخته شد.

مثال:

In the meeting, she was unfairly labeled a scapegoater.

معنی فارسی کلمه scapegoater

: معنی scapegoater به فارسی

شخصی که به عنوان عامل یا مقصر مشکلات یا شکست‌ها معرفی می‌شود.