معنی فارسی scarcy

B1

یک صفت برای توصیف چیزی که غیر عادی یا غیر معمول است.

Uncommon or unusual in appearance.

example
معنی(example):

سبک هنرمند نسبتاً عجیب و منحصر به فرد است.

مثال:

The artist's style is quite scarcy and unique.

معنی(example):

او لباسی عجیب و جالب پوشیده بود که توجه همه را جلب کرد.

مثال:

She wore a scarcy dress that caught everyone's attention.

معنی فارسی کلمه scarcy

: معنی scarcy به فارسی

یک صفت برای توصیف چیزی که غیر عادی یا غیر معمول است.