معنی فارسی scarless
B1بدون زخم، به حالتی گفته میشود که در آن هیچ نشانی از جراحت یا زخم بر روی پوست وجود ندارد.
Describing skin or a surface that is free of any scars or marks.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از عمل جراحی بهبودی بدون زخم داشت.
مثال:
He had a scarless recovery after the surgery.
معنی(example):
پوست بدون زخم نرم و بینقص به نظر میرسید.
مثال:
The scarless skin looked smooth and flawless.
معنی فارسی کلمه scarless
:
بدون زخم، به حالتی گفته میشود که در آن هیچ نشانی از جراحت یا زخم بر روی پوست وجود ندارد.