معنی فارسی scarrow
B1اسکارو، به طور خاص به شکلی خاص یا موجودی اشاره دارد که در برخی مناطق یافت میشود.
A specific type or shape, often found in certain areas.
- OTHER
example
معنی(example):
اسکارو به خاطر شکل منحصر به فردش شناخته شده است.
مثال:
The scarrow is known for its unique shape.
معنی(example):
او یک اسکارو در جنگل انبوه پیدا کرد.
مثال:
He found a scarrow in the dense forest.
معنی فارسی کلمه scarrow
:
اسکارو، به طور خاص به شکلی خاص یا موجودی اشاره دارد که در برخی مناطق یافت میشود.