معنی فارسی scathe

B2

انتقاد شدید، توهین کردن یا حمله کردن به کسی به شکل کلامی.

To criticize harshly.

noun
معنی(noun):

Harm; damage; injury; hurt; misfortune; waste.

example
معنی(example):

منتقد در انتقاد از کتاب جدید نویسنده تردید نکرد.

مثال:

The critic didn't hesitate to scathe the author's new book.

معنی(example):

اظهارات او برای انتقاد از عملکرد ضعیف او بود.

مثال:

His remarks were meant to scathe her poor performance.

معنی فارسی کلمه scathe

: معنی scathe به فارسی

انتقاد شدید، توهین کردن یا حمله کردن به کسی به شکل کلامی.