معنی فارسی scenary

B1

منظره یا نمایش بصری یک مکان به‌ویژه در یک رویداد خاص.

The visual appearance of a place, especially as seen in relation to a particular event.

example
معنی(example):

منظرهٔ رویداد نفس‌گیر و زنده بود.

مثال:

The scenary of the event was breathtaking and vibrant.

معنی(example):

ما در حین پیاده‌روی در کوه‌ها به منظرهٔ اطراف نگاهی انداختیم.

مثال:

We admired the scenary while on our hike in the mountains.

معنی فارسی کلمه scenary

: معنی scenary به فارسی

منظره یا نمایش بصری یک مکان به‌ویژه در یک رویداد خاص.