معنی فارسی scenographic
B1صحنهنگاری، مربوط به طراحی و ساخت دکور صحنههای هنری و تئاتری.
Relating to the design of stage sets and scenery.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عناصر صحنهنگاری عمق بیشتری به نمایش افزود.
مثال:
The scenographic elements added depth to the play.
معنی(example):
طراحی صحنهنگاری در فیلم و تئاتر بسیار مهم است.
مثال:
Scenographic design is crucial in film and theater.
معنی فارسی کلمه scenographic
:
صحنهنگاری، مربوط به طراحی و ساخت دکور صحنههای هنری و تئاتری.