معنی فارسی scewing
B1به معنای پیچاندن یا چرخاندن چیزی به دور محور، معمولاً برای محکم کردن آن.
The act of turning or twisting something to secure it, often with a screw.
- VERB
example
معنی(example):
نجار تخته را به دیوار میچسباند.
مثال:
The carpenter is scewing the board to the wall.
معنی(example):
او درب شیشه را محکم میبندد.
مثال:
She is scewing the lid on the jar tightly.
معنی فارسی کلمه scewing
:
به معنای پیچاندن یا چرخاندن چیزی به دور محور، معمولاً برای محکم کردن آن.