معنی فارسی schav
B1فعالیتی که هنگام گلابی باران انجام میشود.
An activity done during a light rain or drizzle.
- VERB
example
معنی(example):
او در تابستان عاشق شاو است.
مثال:
He loves to schav during the summer.
معنی(example):
ما اغلب در شبها شاو میزنیم.
مثال:
We often schav in the evenings.
معنی فارسی کلمه schav
:
فعالیتی که هنگام گلابی باران انجام میشود.