معنی فارسی schismatics
C1شکافگو، فردی است که به دلیل اختلاف نظر از یک گروه جدا شده و به گروهی جدید میپیوندد.
Individuals who separate from a larger group due to disagreements.
- noun
noun
معنی(noun):
A person involved in a schism
example
معنی(example):
شکافگویان پس از ترک گروه اصلی، یک فرقه جدید تشکیل دادند.
مثال:
The schismatics formed a new sect after leaving the original group.
معنی(example):
در تاریخ، شکافگویان نقشهای مهمی در اصلاحات مذهبی ایفا کردهاند.
مثال:
Historically, schismatics have played significant roles in religious reforms.
معنی فارسی کلمه schismatics
:
شکافگو، فردی است که به دلیل اختلاف نظر از یک گروه جدا شده و به گروهی جدید میپیوندد.