معنی فارسی schizy
B1شیزی، حالتی از بیقراری و احساس غیرعادی که ممکن است در شرایط خاص ایجاد شود.
Feeling uneasy or anxious in an unusual situation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او زمانی که در خانه بزرگ تنها مانده بود احساس شیزی کرد.
مثال:
He felt schizy when he was left alone in the big house.
معنی(example):
جو بعد از وقوع رویدادهای عجیب بسیار شیزی بود.
مثال:
The atmosphere was quite schizy after the strange events occurred.
معنی فارسی کلمه schizy
:
شیزی، حالتی از بیقراری و احساس غیرعادی که ممکن است در شرایط خاص ایجاد شود.