معنی فارسی schmoosed

B1

شما با گفتگو و معاشرت دوستانه، به ویژه در موقعیت‌های رسمی، به کسی نزدیک می‌شوید.

To engage in friendly conversation or networking, often in a superficial or insincere way.

example
معنی(example):

او با مهمانان گفتگو کرد تا احساس راحتی کنند.

مثال:

He schmoosed with the guests to make them feel welcome.

معنی(example):

او با جذابیت خود به رویداد راه یافت.

مثال:

She schmoosed her way into the event by charming everyone.

معنی فارسی کلمه schmoosed

: معنی schmoosed به فارسی

شما با گفتگو و معاشرت دوستانه، به ویژه در موقعیت‌های رسمی، به کسی نزدیک می‌شوید.