معنی فارسی schnecke
A2نوعی حلزون که معمولاً در باغها و زیستگاههای مرطوب یافت میشود.
A type of snail generally found in gardens and moist habitats.
- NOUN
example
معنی(example):
شنک به آرامی در باغ خزید.
مثال:
The schnecke slowly crawled across the garden.
معنی(example):
ما یک شنک را که زیر برگها پنهان شده بود پیدا کردیم.
مثال:
We found a schnecke hiding under the leaves.
معنی فارسی کلمه schnecke
:
نوعی حلزون که معمولاً در باغها و زیستگاههای مرطوب یافت میشود.