معنی فارسی schnitzels
B1شنیسل، تکهای گوشت نازک که در آرد و تخممرغ پوشانده و سرخ میشود و معمولاً به عنوان وعده غذایی اصلی سرو میگردد.
A thin slice of meat that is breaded and fried, typically served as a main dish.
- noun
noun
معنی(noun):
A dish consisting of fried veal cutlet.
معنی(noun):
(by extension) A Germanic dish of breaded and deep-fried meat cutlet.
example
معنی(example):
رستوران شنیسلهای مرغی خوشمزهای سرو میکند.
مثال:
The restaurant serves delicious chicken schnitzels.
معنی(example):
شنیسلها میتوانند با انواع مختلف گوشت تهیه شوند.
مثال:
Schnitzels can be made with different types of meat.
معنی فارسی کلمه schnitzels
:
شنیسل، تکهای گوشت نازک که در آرد و تخممرغ پوشانده و سرخ میشود و معمولاً به عنوان وعده غذایی اصلی سرو میگردد.