معنی فارسی scholardom

B1

حالت یا وضعیت یک دانشمند یا فردی که در تحصیل و علم پیشرفت کرده است.

The state or condition of being a scholar, especially for significant academic achievement.

example
معنی(example):

پس از سال‌ها مطالعه، مقام علمی او شناخته شد.

مثال:

After years of study, his scholardom was recognized.

معنی(example):

مسیر به مقام علمی می‌تواند چالش‌برانگیز اما پاداش‌دهنده باشد.

مثال:

The path to scholardom can be challenging but rewarding.

معنی فارسی کلمه scholardom

: معنی scholardom به فارسی

حالت یا وضعیت یک دانشمند یا فردی که در تحصیل و علم پیشرفت کرده است.