معنی فارسی school board
B1گروهی از افراد که مسئولیت مدیریت مدرسه‌ها را دارند.
A group of people responsible for the governance of a school or school district.
- noun
noun
معنی(noun):
A governing body of people elected to oversee management of a school district and represent the interests of residents.
example
معنی(example):
هیئت مدرسه تصمیماتی درباره سیاست‌های آموزشی می‌گیرد.
مثال:
The school board makes decisions about educational policies.
معنی(example):
هیئت مدرسه بودجه مدارس محلی را نظارت می‌کند.
مثال:
The school board oversees the budget for local schools.
معنی فارسی کلمه school board
:
گروهی از افراد که مسئولیت مدیریت مدرسه‌ها را دارند.
