معنی فارسی schoolingly

B1

به شیوه‌هایی که مرتبط با تجربه یا رویکرد مدرسه‌ای است؛ کنجکاوانه و یادگیرنده.

In a manner that reflects school-related behavior, characterized by curiosity and eagerness to learn.

example
معنی(example):

او به طور مدرسه‌ای و با ذهنی کنجکاو به مسئله نزدیک شد.

مثال:

He approached the problem schoolingly, with a curious mind.

معنی(example):

او با اشتیاق به یادگیری، به طرز مدرسه‌ای درس خواند.

مثال:

She studied schoolingly, eager to learn.

معنی فارسی کلمه schoolingly

: معنی schoolingly به فارسی

به شیوه‌هایی که مرتبط با تجربه یا رویکرد مدرسه‌ای است؛ کنجکاوانه و یادگیرنده.