معنی فارسی schuh
B1کفش، نوعی پوشاک برای پا که معمولاً از مواد مختلف ساخته میشود.
A type of footwear made from various materials.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک کفش جدید برای مهمانی خرید.
مثال:
She bought a new schuh for the party.
معنی(example):
کفش به خوبی جا شد و بسیار راحت بود.
مثال:
The schuh fit perfectly and was very comfortable.
معنی فارسی کلمه schuh
:
کفش، نوعی پوشاک برای پا که معمولاً از مواد مختلف ساخته میشود.