معنی فارسی scimitared
B1با طراحی سایمتار، به نوعی اشاره دارد که دارای ویژگیهای شمشیری منحنی باشد.
Characterized by or decorated with a scimitar design.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او لباسی به تن داشت که با یک لوازم جانبی سایمتار تکمیل شده بود.
مثال:
He wore a costume complete with a scimitared accessory.
معنی(example):
طرح سایمتار روی سپر پیچیده بود.
مثال:
The scimitared design on the shield was intricate.
معنی فارسی کلمه scimitared
:
با طراحی سایمتار، به نوعی اشاره دارد که دارای ویژگیهای شمشیری منحنی باشد.