معنی فارسی scinciform

B1

شکل یا خصوصیات مرتبط با خانواده‌ای از خزندگان به نام سکنک‌ها که بدن کشیده و باریکی دارند.

Referring to the shape or characteristics associated with a family of reptiles known as skinks, which typically have elongated, sleek bodies.

example
معنی(example):

شکل اسکنسیفرم این مارمولک آن را خوش‌فرم می‌کند.

مثال:

The scinciform shape of the lizard makes it look sleek.

معنی(example):

بسیاری از گونه‌های اسکنسیفرم به خاک‌های زیرزمینی سازگار هستند.

مثال:

Many scinciform species are adapted to burrowing.

معنی فارسی کلمه scinciform

: معنی scinciform به فارسی

شکل یا خصوصیات مرتبط با خانواده‌ای از خزندگان به نام سکنک‌ها که بدن کشیده و باریکی دارند.