معنی فارسی scind

B1

بریدگی یا جداسازی، در زمینه‌های مختلف می‌تواند به معنی جدا کردن یا قطع کردن باشد.

To cut or separate; to sever.

example
معنی(example):

بازیگر رابطه‌های قبلی خود را با شرکت برید.

مثال:

The actor scinded his former ties with the company.

معنی(example):

حرکت بریدگی در گیاه نشان‌دهنده رشد سریع است.

مثال:

The scind motion in the plant indicates rapid growth.

معنی فارسی کلمه scind

: معنی scind به فارسی

بریدگی یا جداسازی، در زمینه‌های مختلف می‌تواند به معنی جدا کردن یا قطع کردن باشد.