معنی فارسی scissel

B1 /ˈsɪsəl/

تکه‌های کوچکی از مواد، به ویژه کاغذ که پس از برش باقی می‌مانند.

Small scraps or remnants, especially from cutting paper.

noun
معنی(noun):

Metal scraps or clippings; especially the remains of fillets from which coin blanks have been cut.

example
معنی(example):

هنرمند از نوعی «سیسیل» برای ایجاد برش‌های ظریف کاغذی استفاده کرد.

مثال:

The artist used a type of scissel to create delicate paper cuts.

معنی(example):

«سیسیل» می‌تواند به ضایعات باقی‌مانده پس از برش کاغذ اشاره کند.

مثال:

Scissel can be used to describe scraps left over after the paper is cut.

معنی فارسی کلمه scissel

: معنی scissel به فارسی

تکه‌های کوچکی از مواد، به ویژه کاغذ که پس از برش باقی می‌مانند.