معنی فارسی sclaw

B1

چنگال به معنی قسمتی از پا در حیوانات همچون گربه‌ها یا پرندگان است که برای صید و دفاع استفاده می‌شود.

A curved, pointed appendage on the foot of certain animals.

example
معنی(example):

گربه از چنگال خود برای گرفتن موش استفاده کرد.

مثال:

The cat used its sclaw to catch the mouse.

معنی(example):

از نشانه‌های چنگال بر روی درخت می‌توان دید.

مثال:

Sclaw marks can be seen on the tree.

معنی فارسی کلمه sclaw

: معنی sclaw به فارسی

چنگال به معنی قسمتی از پا در حیوانات همچون گربه‌ها یا پرندگان است که برای صید و دفاع استفاده می‌شود.