معنی فارسی sclerodermous

B1

توصیفی از پوست که تحت تأثیر بیماری اسکلرودرما قرار دارد.

Describing skin that is affected or characterized by scleroderma.

example
معنی(example):

بیماران ممکن است با تغییرات پوستی اسکلرودرموس ظهور کنند.

مثال:

Patients may present with sclerodermous skin changes.

معنی(example):

پزشک وضعیت پوستی او را به عنوان اسکلرودرموس توصیف کرد.

مثال:

The doctor described her skin condition as sclerodermous.

معنی فارسی کلمه sclerodermous

: معنی sclerodermous به فارسی

توصیفی از پوست که تحت تأثیر بیماری اسکلرودرما قرار دارد.