معنی فارسی scobiform
B1اسکوبیفرم، یک کلمه ساختگی به معنای دارای فرمی وابسته به اسکوب است.
A creation suggesting a shape that is related to 'scob'.
- OTHER
example
معنی(example):
مجسمه در طراحی خود اسکوبیفرم بود.
مثال:
The sculpture was scobiform in its design.
معنی(example):
او گیاه جدید را به عنوان اسکوبیفرم توصیف کرد.
مثال:
He described the new plant as scobiform.
معنی فارسی کلمه scobiform
:
اسکوبیفرم، یک کلمه ساختگی به معنای دارای فرمی وابسته به اسکوب است.