معنی فارسی scog
B1خش خش کردن یا صدای خفیفی که در حین انجام فعالیتی بسیار آرام شنیده میشود.
To make a soft rustling sound.
- VERB
example
معنی(example):
من او را شنیدم که هنگام تماشای فیلم خش خش میکرد.
مثال:
I heard him scog when he was watching the movie.
معنی(example):
کودکان شروع به خش خش کردن کردند در حالی که بازیهایشان را انجام میدادند.
مثال:
The kids began to scog as they played their games.
معنی فارسی کلمه scog
:
خش خش کردن یا صدای خفیفی که در حین انجام فعالیتی بسیار آرام شنیده میشود.