معنی فارسی scolded

A2

سرزنش کردن در گذشته، به معنای آنکه کسی به دلیل رفتاری نادرست مورد تنبیه قرار گرفته است.

To have been reprimanded for actions or behavior in the past.

verb
معنی(verb):

To burn with hot liquid.

مثال:

to scald the hand

معنی(verb):

To heat almost to boiling.

مثال:

Scald the milk until little bubbles form.

معنی(verb):

To rebuke angrily.

example
معنی(example):

او به خاطر دیر بیرون ماندن از سوی والدینش سرزنش شد.

مثال:

He was scolded by his parents for staying out late.

معنی(example):

پس از اینکه سرزنش شد، او قول داد که دفعه بعد به موقع برسد.

مثال:

After being scolded, she promised to arrive on time next time.

معنی فارسی کلمه scolded

: معنی scolded به فارسی

سرزنش کردن در گذشته، به معنای آنکه کسی به دلیل رفتاری نادرست مورد تنبیه قرار گرفته است.