معنی فارسی scolioma

B1

سکولیوما، یک تومور یا ناهنجاری در ارتباط با انحنای ستون فقرات.

An abnormal growth or tumor associated with spinal curvature.

example
معنی(example):

پزشک در ستون فقرات بیمار، سکولیوما را تشخیص داد.

مثال:

The doctor diagnosed a scolioma in the patient's spine.

معنی(example):

سکولیوما ممکن است نیاز به مداخله جراحی داشته باشد.

مثال:

A scolioma may require surgical intervention.

معنی فارسی کلمه scolioma

: معنی scolioma به فارسی

سکولیوما، یک تومور یا ناهنجاری در ارتباط با انحنای ستون فقرات.