معنی فارسی scorified

B1

اسکورفای شده، اشاره به فلز یا ماده‌ای دارد که تحت فرایند اسکورفیکیشن قرار گرفته است.

Referring to materials that have undergone scorification to improve surface properties.

example
معنی(example):

سطح اسکورفای شده فلز مقاومت بالایی نشان داد.

مثال:

The scorified surface of the metal showed great resistance.

معنی(example):

او توضیح داد که چگونه لایه‌های اسکورفای شده عملکرد محصول را بهبود بخشید.

مثال:

He described how the scorified layers enhanced the product’s performance.

معنی فارسی کلمه scorified

: معنی scorified به فارسی

اسکورفای شده، اشاره به فلز یا ماده‌ای دارد که تحت فرایند اسکورفیکیشن قرار گرفته است.