معنی فارسی scorkle
B2اسکورکل به عمل صدا زدن یا ایجاد صداهای شاداب و بازیگوشانه اشاره دارد.
To produce playful or joyful sounds, often associated with children.
- VERB
example
معنی(example):
آنها هنگام بازی در پارک عاشق اسکورکل میشوند.
مثال:
They love to scorkle while playing in the park.
معنی(example):
کودکان با دیدن تولهسگی شروع به اسکورکل کردند.
مثال:
The kids began to scorkle with joy when they saw the puppy.
معنی فارسی کلمه scorkle
:
اسکورکل به عمل صدا زدن یا ایجاد صداهای شاداب و بازیگوشانه اشاره دارد.