معنی فارسی scorpioidal

B2

اسکروپیود، صفتی برای توصیف ویژگی‌هایی مرتبط با عقرب‌ها.

Relating to characteristics or features associated with scorpions.

example
معنی(example):

ساختار اسکروپیود این حیوان جالب است.

مثال:

The scorpioidal structure of the animal is fascinating.

معنی(example):

دانشمندان ویژگی‌های اسکروپیود را برای درک تحولی مطالعه می‌کنند.

مثال:

Scientists study scorpioidal features for evolutionary insights.

معنی فارسی کلمه scorpioidal

: معنی scorpioidal به فارسی

اسکروپیود، صفتی برای توصیف ویژگی‌هایی مرتبط با عقرب‌ها.