معنی فارسی scote

B1

نظارت، مراقبت و بررسی کردن به منظور جمع‌آوری اطلاعات یا ارزیابی وضعیت.

To inspect or review something for assessment or information gathering.

example
معنی(example):

او قبل از رویداد تصمیم گرفت که منطقه را بررسی کند.

مثال:

He decided to scote the area before the event.

معنی(example):

آنها پروژه را برای اطمینان از موفقیتش بررسی خواهند کرد.

مثال:

They will scote the project to ensure its success.

معنی فارسی کلمه scote

: معنی scote به فارسی

نظارت، مراقبت و بررسی کردن به منظور جمع‌آوری اطلاعات یا ارزیابی وضعیت.