معنی فارسی scrannels

B1

مربوط به الیاف یا بافت‌های دارای عیوب یا نقایص.

Imperfections or flaws in fabric or material.

example
معنی(example):

اسکرنل‌های پارچه آن را کمتر جذاب کردند.

مثال:

The scrannels of the fabric made it less appealing.

معنی(example):

او اسکرنل‌ها را بر روی لحاف قدیمی متوجه شد.

مثال:

She noticed the scrannels on the old quilt.

معنی فارسی کلمه scrannels

: معنی scrannels به فارسی

مربوط به الیاف یا بافت‌های دارای عیوب یا نقایص.