معنی فارسی scratchie

B1

نوعی ورق بخت آزمایی که بر روی آن پوششی وجود دارد و برای آشکارسازی جوایز آن باید خراشیده شود.

A type of lottery ticket with a hidden prize that can be revealed by scratching off a coating.

noun
معنی(noun):

A scratch card.

example
معنی(example):

او یک اسکرچ را از فروشگاه راحتی خرید.

مثال:

She bought a scratchie at the convenience store.

معنی(example):

او یک جایزه کوچک از اسکرچ برنده شد.

مثال:

He won a small prize from the scratchie.

معنی فارسی کلمه scratchie

: معنی scratchie به فارسی

نوعی ورق بخت آزمایی که بر روی آن پوششی وجود دارد و برای آشکارسازی جوایز آن باید خراشیده شود.