معنی فارسی screechingly

B1

به صورت یا طرز جیغ‌زنی، یا به گونه‌ای که صدا بلند و ناگهانی باشد.

In a very loud and high-pitched manner.

example
معنی(example):

ماشین به شدت جیغ زد وقتی ناگهان متوقف شد.

مثال:

The car screeched loudly as it stopped suddenly.

معنی(example):

وقتی سورپرایز را دید، به طور جیغ‌زنی خندید.

مثال:

She laughed screechingly when she saw the surprise.

معنی فارسی کلمه screechingly

: معنی screechingly به فارسی

به صورت یا طرز جیغ‌زنی، یا به گونه‌ای که صدا بلند و ناگهانی باشد.