معنی فارسی scrivening
B1عمل نوشتن متون، به ویژه در شرایط رسمی یا حرفهای.
The act of writing, especially in a formal or professional context.
- NOUN
example
معنی(example):
پس از ساعتها نویسندگی، بالاخره کارش تمام شد.
مثال:
After hours of scrivening, she was finally done.
معنی(example):
فرآیند نویسندگی نیاز به توجه دقیق به جزئیات داشت.
مثال:
The scrivening process required careful attention to detail.
معنی فارسی کلمه scrivening
:
عمل نوشتن متون، به ویژه در شرایط رسمی یا حرفهای.